مارا دنبال کنید : 

یافتن اطلاعات پنهان با کاویدن منابع عضیم داده در حجم انبوهی اطلاعات. داده کاوی در لغت به معنای کاویدن منابع داده است. در فلسفه داده کاوی، آینده سازمان در گرو گذشته است. چنانچه درک و شناخت درستی از گذشته داشته باشید میتوانید آینده را پیش بینی کنید؛ چرا که دادده کاوی در کسب و کار شما کمک می کند تا رفتار قبلی کسب و کار خود را به طور دقیقتر بشناسید و بر اساس آن آینده را با تخمین بالا پیش بینی کنید.
داده کاوی توسعه یافته علم آمار است. تفاوت اصلی داده کاوی با علم آمار، در حجم داده های مورد تحلیل، روش مدلسازی داده ها و بهره گیری از هوش مصنوعی است..
با داده کاوی تصمیمات منظقی تر خواهند بود؛ چرا که با حذف تصمیمات احساسی از طریق مشاهده واقعیت ها، تصممیم مدیران از وضعیت ناآگاهانه به وضعیت آگاهانه تغییر می کند. مدیران با علم به گذشته کسب و کار خود، میتوانند در فضای شفافتر تصمیمگیری کنند..
داده کاوی چگونه کار می کند؟.
• جستجوی مشکل.
• دریافت اطلاعات ثبت شده در کسب و کار.
• نظم و ترتیب داد به داده ها.
• مدل کردن داده ها.
• اعتبارسنجی کردن داده ها.
• ارائه راه حل.
داده کاوی ابتدا به یافتن مشکلات کسب و کار شما می پردازد. پس از یافتن مشکلات، اطلاعات جزئی ثبت شده در شرکت دریافت می گردد. بر اساس این اطلاعات مکانیزم ها و الگوهای مرتبط با کسب و کار شما با استفاده از هوش مصنوعی مدلسازی شده، سپس راه حل هایی برای از بین بردن مشکلات ارائه می گردد. این راه حل ها در قالب گزارش های مستند شده در اختیار شما قرار می گیرد. بدین منظور مراحل زیر انجام می گردد:.
عملیات آماده سازی داده ها: این بخش توسط متخصص داده کاوی صورت می گیرد. آماده سازی داده ها شامل این موارد می شود:.
• یکی کردن انبارهای داده.
• شناسایی و حذف داده های پرت و اشتباه و غیر مرتبط.
• تغییر فرمت داده ها متناسب با مسئله تعدیل شده.
مدلسازی داده های آماده سازی: با توجه به روش های متفاوت، مدل های متفاوتی میتواند ساخته شود. در این متخصص داده کاوی بهترین مدل یا مدل ها را از نظر مرتبط بودن با حل مسئله کسب و کار انتخاب می کند.
تست و ارزیابی: مدل های ساخته شده تست و ارزیابی می شوند و بهترین مدل از نظر مسئله ی طرح شده انتخاب می شود. نهایی سازی: در صورتی که ارزیابی ها رضایت بخش باشند راه حل هایی در قالب توسعه مدل نهایی ارائه می شوند که مشکلات مطرح شده در مرحله ی یک را برطرف می کنند. مدل نهایی به متخصص داده کاوی نشان می دهد که رفتار مجموعه ی کسب و کار کارفرما در مورد مشکلات مطرح شده چگونه است. این درک از رفتار کسب و کار، در قالب راه حل های عددی و چند فرمول یا راهکار عملی در اختیار کارفرما قرار می گیرد تا مشکلات مطرح شده در مرحله ی یک رفع گردد.
دستیابی به بهترین درجه از همفکری و ملاحظات مربوطه که قابلیت مطرح شدن را داشته باشند یا منجر به تاخیر پیشرفت به سوی یک هدف می گردند که این یکی از اهداف مدیریت دانش می باشد. حمایت از تصمیم گیری راهبردی، رشد تجارت و نظارت بر رقبای سازمان به عنوان هدف اجرای هوش تجاری شناخته می شوند. بدون شک، سباهت های قطعی بین مدیریت دانش و همچنین هوش تجاری وجود دارد. به طور کلی، تمرکز مدیریت دانش بر ادراک (شناخت) است. این مقوله همچنین بر اهمیت نواوری دانش تاکید داشته و میزان نظام یافتگی ان را بررسی می کند. به همین ترتیب، هوش تجاری در وهله اول بر تکنولوژی و دیتا تمرکز دارد، که تاثیر کاربردی ان در حقیقت ارتباط تنگاتنگی با مهارت های کاربر به عنوان افرادی دارد که معمولا از تحلیل کمّی تخصص فنی برای حل مسائل تجاری با کمک سیستم هوش تجاری در ارتباط می باشد. تفاوت های اساسی نیز وجود دارد، در حالی که هر دو مفهوم هوش تجاری و مدیریت دانش دارای اهداف مشابهی در سطوح بالا می باشند. این تفاوت ها را باید در نحوه بکارگیری آن ها به منظور دستیابی به اهداف مشاهده کرد. در حالی که ارزش هوش تجاری و محصولات آن، یعنی همان تحلیل فرصت را می توان در کارایی آ« به عنوان یک ابزار تصمیم گیری مشاهده نمود، ارزش مدیریت دانش در قابلیت سازمان برای شناسایی، تحصیل و استفاده مجدد از دانش بوده که بهترین حالت آن را می توان در بهترین روش ها مشاهده کرد به نحوی که می تواند منجر به صرفه‏جوئی در زمان، تلاش و منابع یک سازمان گردد. تفاوت دیگر بین مدیریت دانش و هوش تجاری شدت آن هاست. هوش تجاری به طور تدریجی از طریق سیستم های خدمات مبادلاتی توسعه یافته است، همانند سیستم های ادارۀ اطلاعات، سیستم های مدیریت اطلاعات و سیستم های پشتیبانی از تصمیمات. مدیریت دانش در واقع همان روش ها و ایده های مدیریتی در دوره توسعۀ اقتصاد علمی می باشد. این مقوله تاکید دارد که دانش پر اهمیت ترین منبع و سرمایه راهبردی بوده، مزیت رقابتی شرکت ها بر خلق دانش، انتشار و کاربرد ان اتکا دارد. هوش تجاری اغلب با منابع دیتا در ارتباط است. از ان جا که هدف آن مرتب نمودن و ساختار بخشیدن به منابع اطلاعاتی می باشد، کل فرایند هوش تجاری نسبتا بسته و مستقل می باشد. هوش تجاری همچنین بر تلفیق و ادغام ریخت شناسی بیرونی اطلاعات تمرکز دارد. از طرف دیگر، سیستم مدیریت دانش با منابع دانش در ارتباط است، اشتراک دانش و نوآوری نیز اهداف اولیه ان به شمار می روند. برای سازمان، در حالی که هوش تجاری به مدیریت اطلاعات عینی در عالم واقع می پردازد، سیستم مدیریت دانش به دنبال اقدامات فراگیر و دانش فردی است. در نهایت، تفاوت بین هوش تجاری و مدیریت دانش در تکنولوژی اصلی است. تکنولوژی اصلی مدیریت دانش همچنین در مدیریت اسناد، علوم مهندسی گروه افزار ها، متن کاوی، تکنولوژی بازیابی، پرتال های دانش مشاغل و مواردی از این قبیل وجود دارد، از طرف دیگر، هوش تجاری معانی بیشتری را به تحلیل داده ها افزوده و تکنولوژی های اصلی ان متشکل از انبار داده، پردازش تحلیلی آنلاین، داده کاوی و پرتال های مشاغل می باشد. اما داده کاوی: داده‌کاوی به مفهوم استخراج اطلاعات نهان و یا الگوها و روابط مشخص در حجم زیادی از داده‌ها در یک یا چند بانک اطلاعاتی بزرگ است. هدف نهایی داده کاوی، استخراج دانش معتبر و سودمند از پایگاه‌های دادگان عظیم است. از این رو، داده کاوی ممکن است نقشی فعال برای ایجاد دانش داشته باشد. دانشی که می‌تواند، برای بهبود تصمیم‌گیری‌ها استفاده شود.

چه موقع و كجا داده‌كاوي نياز است؟
  • مسئله ای پيچيده و ناساخت يافته و يا نيمه ساخت يافته وجود داشته باشد.
  • داده‌های مرتبط وجود داشته باشند و به آنها دسترسی داشت.
  • داده ها در يكجا مجتمع شده و انباره داده ها ايجاد شود.
  • توانايی كامپيوترها امكان استفاده از نرم افزارهای مرتبط با داده كاوی را به ما بدهند.
  • مديران نياز به استفاده از دانش استخراج شده از داده ها را حس كرده باشند.